تصورات من در کودکی
زمانی که من کودک بودم،تصورم از بارش باران این بود که خدا در حال سبزی شستن است و آب از صافی اش میچکد.و وقتی رعد و برق میزد فکر میکردم
زمانی که من کودک بودم،تصورم از بارش باران این بود که خدا در حال سبزی شستن است و آب از صافی اش میچکد.و وقتی رعد و برق میزد فکر میکردم
همیشه به خاطرحرفهای بودن در یک بازی کامپیوتری به خودم افتخار میکردم .و سعی داشتم خودم را در آن بازی ارتقا دهم. دیشب که طبق معمول داشتم با پدرم بازی
کاراکتر های مورد علاقه ی من در هری پاتر پروفسور آلبوس دامبلدور،پروفسور سوروس اسنیپ،سیریوس بلک،روبیوس هاگرید،لونا لاوگود،سدریک دیگوری،لوسیوس مالفوی،خونواده ی ویزلی غیر از جینی ویزلی،ولدمورت،فرد و جرج ویزلی،پروفسور ترلاونی و…هستند